![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
|
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
<-PollItems->
|
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
||
![]() |
|
![]() |
||
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
|
![]() |
|
||
![]() |
![]() |
![]() |
Template By: LoxBlog.Com
کارشناسی ارشد جنگلداری ایران
تازیخ ایرانی
شاخه گل
گل وگیاه زینتی
بقا درطبیعت
آینده روشن است اگه بخوای
عروج از کویر
گیاهان دارویی
یادداشت های یک خبرنگار
انجمن علمی
مجلات موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع
موسیقی قدیم
پوستر
پاتوق دوستدارن شریعتی
سکه
هنر قدیم
گفتگوهای تنهایی
وبلاگ خبری شریعتی
عکس
سایت چوپی فتاح
سایت رسمی استاد شوان پرور
سایت رسمی ناصررزازی
قدیمی ها
سایت طرفداران شهید شریعتی
دانلود کتاب
در هم ستان
دانلود آثار شریعتی
عاشقان شریعتی
خانه شریعتی
گلد شاپ
سینمای جهان
لینکدونی
دختر کورش
##دانلود كده آچار فرانسه##
۩۞۩ mazi-music ۩۞۩
غمه عشق
چشم انتظار
mahtab
دکتر شریعتی
کردو
سازمان ملل
شفق نیوز (کردی)
all u need
ایلام آسو
ایران هیدرولوژی
سنگ صبور
ترین ها
دىکشنری جنگلداری
كتابهاي تاريخي،ناياب،قديمي
جنگلداری شهرکرد
درختان و درختچه های ایران
مهندسی منابع طبیعی
گیاهنامه
GIS
سنجش از دور
محیط زیست ایلام
اقتصاد ومدیریت منابع طبیعی
شب ایرانی
جام نیوز
شجریانی ها
گرافیک
آموزش عکاسی
دوربین دیجیتال
پیش بینی آب و هوای ملکشاهی
پیش بینی آب و هوای ملکشاهی
آپدیت نود32
آپدیت نود32
یادداشت های یک شورشی
کلیپ دونی
موسیقی ما
دانلود
رسانه های قبل از انقلاب
عکس مجلات قدیم
آموزش تصویری زبان
آموزش زبان آمریکایی
جنگل خارجی
جنگل 88
دکتر مهدوی (انجیلی)
تخصصی جنگل
تصاویر درختان
دکتر محمدی لیمانی
دکتر طاهری
آوای جنگل
دکترتازه
منابع طبیعی ایلام
سایت آموزش زبان وادبیات کردی
شبکه کشاورزی ومنابع طبیعی ایران
مجله سینمایی
انجمن جنگلبانی ایران
جنگل های شمال
درخت و درختچه ها
کشاورز جوان
سازمان هواشناسی کل کشور
وب نوشته های کردی
فرهنگستان زبان و ادب پارسی
بنیاد فرهنگی مهندس مهدی بازرگان
پایگاه انتشارات دانشگاه تهران
علوم جنگل
وب سایت دکتر شریعتی
تاریخ نما
روزنامک
سایت کامل کردی
فتوفونیا
وبلاگ مونا برزوئی
استاد شهرام ناظری
سایت رسمی استاد شجریان
وب سایت عبدلجبار کاکایی
وب سایت رسمی دکتر شریعتی
ردیاب خودرو
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
یادداشت های یک
روانی و
آدرس
ravani67.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
درباره قِیصَر ساختهٔ مسعود کیمیایی
قِیصَر نام فیلمی ایرانی ساختهٔ مسعود کیمیایی است، که در سال ۱۳۴۸ ساخته شده و بهروز وثوقی در آن نقش آفرینی کرده و این فیلم از آغاز گران موج نو سینمای ایران است.
داستان فیلم:فاطی دختر جوانی است که پس از مورد تجاوز قرار گرفتن خودکشی میکند. فرمان، برادر فاطی که میخواهد انتقام فاطی را بگیرد، به قتل میرسد. قیصر تصمیم میگیرد که انتقام خواهر و برادر خود را بگیرد.
نظرات دیگران درباره فیلم
علی شریعتی از حامیان و طرفداران فیلم قیصر درزمان خود بود . مسعود کیمیایی در مصاحبه ای دراین باره گفته : دیدار من با «دکتر شریعتی» خیلی قبلتر از نمایش «قیصر» اتفاق افتاده بود. اما خیلیها این ماجرا را نمیدانند. «دکتر شریعتی» را چندینبار دیده بودم، اما شب نمایش «قیصر» بود که از دور ایشان را دیدم و سلاموعلیکی کردیم. اینکه میگویند «کیمیایی» هیچوقت «دکتر شریعتی» را ندیده و با او حرف نزده، حرف درستی نیست.یادم هست او «قیصر» و «گاو» را دیده بود و میگفت بین ایندو، فیلم موردنظر ما «قیصر» است. چون معتقد بود «قیصر» فیلم «نر» و «پرحرکتی» از کار درآمده است. خیلی هم «قیصر» را دوست داشت و ابراز لطف میکرد، اما من هیچوقت درباره این فیلم با او حرف نزدم؛ یعنی هیچوقت فرصتش پیش نیامد. «شریعتی» درباره فیلم با عباس شباویز مفصل حرف زده بود و برای او از خوبیهای فیلم گفته بود.
ابراهیم گلستان: «قیصر» یک فیلم گیرا و شایسته توجه کامل است. اگر این فیلم در حد قریحه و استعداد سازندهاش ساخته شده بود، یک فیلم برجسته میشد. برجستگی کنونی فیلم در این است که کار یک قریحه کمیاب است. قریحهای که هنوز خود را به رشدی که شایستهاش است، نکشانده است ... «قیصر» یک فیلم گیرا و شایسته توجه کامل است. یک شاهکار کامل نیست. هر چند یک اشاره قاطع به یک قریحه نیرومند، یک فال روشن به ممکنات آینده است ...
پرویز نوری: ... و حالا قیصر به وجود آمده است، بعد از بیست سال انتظار، بعد از همه آن تو بمیریها، بدبینیها و بعد از تلاش خستگیناپذیر و قابل ستایش در ایجاد یک سینمای واقعی در ملک.
نجف دریابندی: میگویند که چرا قیصر به کلانتری نرفته است تا افسر نگهبان با کمال جدیت به کارش رسیدگی کند؟ سوال مهملی است. این از قضا سرگذشت آدمی است که به کلانتری نرفته است، آنهایی که به کلانتری رفتهاند سرگذشت دیگری دارند. اشخاص میتوانند سرگذشت یکی از این آدمها را روی پرده بیاورند. هرکس پرسید چرا قهرمان آنها به کلانتری رفته است، سوالش به همان اندازه مهمل خواهد بود.
شهریار مندنیپور: «قیصر» فیلم است. اگر در روایت داستان نقصهایی دارد، اما در روایت سینماییاش هنوز هم دیدنی است ... «قیصر» بدون در نظر گرفتن تحسین بیهوده و غیرهنری تاریخگر، بدون توجه به جذبه توریستی آن مردانگی و روشهای زیستی زیر بازارچهای به زوال رفته، هنوز دیدنی است و این به یمن روایت سینمایی آن است.
مجید اسلامی: حالا که سی سال بعد به نمایش جنجالی «قیصر» و پیامدهایش نگاه میکنیم، راحتتر به این موضوع پس میبریم که «قیصر» حاصل برخورد شهودی یک کارگردان با استعداد بود با موضوع و فضایی که با آن خیلی خوب آشنا بود و گروه بسیار خوبی هم در کنارش بود و همه اینها فیلم درخشانی پدید آورد که میتوانست هم تماشاگرانش را از سینما راضی به بیرون بفرستد و هم معانی متعددی را به ذهنشان بکشاند.
داریوش ارجمند بازیگر مطرح سینمای ایران از کسانی است که می تواند تحلیل جالبی درباره قیصر کیمیایی ارائه دهد .ارجمند که در فیلم "اعتراض" کیمیایی ایفای نقش کرده، چند سال پیش در مصاحبهای با میراث خبر نگاه واقعگرا را یکی از دلایل موفقیت فیلم "قصیر" دانسته و با عنوان اینکه این فیلم برخلاف دیگر فیلمهای آن زمان دروهم وخیال نمی گذشت، افزوده بود:« این فیلم زندگی واقعی مردم را در ابعادی تکان دهنده درمقابل سینمای خیالی به نمایش گذاشت.»بازیگر فیلم "اعتراض" درباره علت استقبال گسترده مردم ازاین فیلم گفته بود :« این فیلم با استفاده از تکنیک واندیشهای نو و ارائه بازیهای خلاقانه به قشر فرودست جامعه و دغدغههای آنها پرداخته که سبب میشود تا مخاطب با شصیتهای فیلم حس همذاتپنداری پیدا کند و این گامی موثر در جهت توجه مردم به این فیلم است.»
او با بیان اینکه "دفاع فردی ومبارزه یک تنه قیصردر برابر ظلم اعمال شده بر طبقهای خاص در میان مردم بازتاب خوبی داشت"، گفت:« در برههای که از اوضاع و احوال اجتماع، رفتارهای قشر ویژهای از مردم را مد نظر داشت، کیمیایی توجه خود را به سمت عامه مردم متوجه کرد و آنها را به تصویر کشید.»
داریوش ارجمند با تاکید اینکه "قیصر" موج نویی در سینمای ایران ایجاد کرد، گفت :« هرچند پیش از "قیصر" تلاشهایی برای تصویر کردن واقعیت صورت گرفت که حاصل آن فیلمهایی چون "خشت و آیینه" ابراهیم گلستان و"شب قوزی" فرخ غفاری بود اما از آنجا که این فیلمها با استقبال مردم همراه نبودند، نتوانستند جریانی را در سینمای ایران ایجاد کنند.»
این بازیگر، فیلم "قیصر"را متعلق به دورانی خاص دانست و اضافه کرد :« این فیلم در آن زمان رسالت ویژهای را برعهده گرفت و نبض زمانه خود را به صدا در آورد.»
داریوش ارجمند به خاطرهای ازعلی شریعتی اشاره کرد و گفت :« فیلم "قیصر" را به همراه دکتر شریعتی دیدم. او نظر بسیار مثبتی درباره این فیلم داشت. پس از تماشای فیلم، او در کلاس این مساله را مورد توجه قرار داد و عنوان قیصر را استعارهای از شکست شاه عنوان کرد.»
وی درادامه خاطره طنز دیگری ازدکترعلی شریعتی بازگو کرد و ادامه داد:« دکترشریعتی با اشاره به صحنهای از فیلم که قیصر پاشنه کفشش را ور میکشد، گفت من جورابی مشابه جوراب قیصر دارم که با تصور اینکه مختص بچه خوشتیبهاست از پوشیدن آن اجتناب می کردم، اما حالا با دیدن اینکه طبقه عام اجتماع هم از این جوراب ها می پوشد دیگر نگران این شبهه نیستم.»
این بازیگردر پایان گفت :« این خاطرات را از این لحاظ بیان میکنم که درباره این فیلم بسیار گفته شده و بنابراین بهتر است به ناگفتهها بپردازیم، هرچند که این خاطرات نیز به خاستگاه اجتماعی و اندیشه جاری در این فیلم اشاره دارد.» [۱]
جوایز
بهترین فیلم به مفهوم مطلق، بهترین کارگردانی، بهترین هنرپیشهٔ مرد نقش اول. جشنواره بینالمللی تهران ۱۳۴۸
بهترین فیلم به مفهوم مطلق، بهترین کارگردانی، بهترین هنرپیشهٔ مرد نقش اول، بهترین هنرپیشهٔ مرد نقش دوم، بهترین موسیقی متن. جشنواره سپاس ۱۳۴۹
جایزهٔ اول سندیکای تهیهکنندگان ایران. ۱۳۴۸
جایزهٔ تمبر طلا ۱۳۴۸
جایزهٔ منتقدین تهران
نامزد شرکت در جشنواره بینالمللی فیلم برلین
*****
نگاهي به گفتگوهادرفيلم:
قیصر : «تو چرا این ریختی شدی؟ کی زدتت؟»
میتی: «قصهاش درازه.»
قیصر : «کجا؟»
میتی : «هیچی بابا، من بودم، حاجی نصرت، رضا پونصد، علی فرصت، آره و اینا خیلی بودیم، کریم آقامون هم بود.»
قیصر : «کریم؟! کدوم کریم؟»
میتی : «کریم آق منگل ، میشناسیش؟ آره؟ از ما نه, ازاونا آره، که بریم دوا خوری. تو نمیری به موت قسم اصن ما تو نخش نبودیم، آره نه گاز دنده دم هتل کوهپایهٔ دربند اومدیم پایین، یکی چپ یکی راست یکی بالا یکی پایین عرق و آبجو جور شد رو تخت نشسته بودیم داشتیم میخوردیم. اولی رو رفتیم بالا، به سلامتی رفقا، لولِ لول شدیم، دومی رو رفتیم بالا به سلامتی جمع، پاتیل پاتیل شدیم؛ سومی رو اومدیم بریم بالا آشیخ علی نامرد ساقی شد. گفت بریم بالا، مام رفتیم بالا. گفت به سلامتی میتی؛ تو نمیری به موت قسم خیلی تو لب شدم؛ این جیب نه اون جیب نه تو جیب ساعتی ضامندار اومد بیرون رفتم اومدم دیدم کسی نیست همه خوابیدن، پریدم تو اوتول اومدم دمه کوچه مهران بغل این نُرقه فروشیه اومدم پایین دیدم یه سره هیکل میزونیه, این جوریه, زد بهم افتادم تو جوب، گفتم هته ته! گفت عفت! باز یکی گذاشت تو گوشم، گفتم نامرداش؛ دومی رو از اولی قایمتر زد، دستمو کردم تو جیبم که برمو بیام چشام باز کردم دیدم مریضخونه روسام. حالا ما به همه گفتیم زدیم، شمام بگین زده، آره، خوبیت نداره. واردی که!»
قیصر : «احترامت واجبه خاندایی! اما حرف از مردونگی نزن كه هیچ خوشم نمیآد … كی واسه من قد یه نخود مردونگی رو كرد تا من واسش یه خروار رو كنم؟ … این دنیا همیشه واسه من كلك بوده و نامردی … به هر كی گفتم نوكرتم خنجر كوبید تو این جیگرم … دیدم فرمون كه می تونست یه محلی رو جابجا كنه … وقتی زجرش می دادن می رفت عرق می خورد و عربده می كشید دیوارا تكون می خوردن و هرچی نامرده عینهو موش تو سوراخ راهآبها قایم می شدن، چی شد؟ …. رفت زیارت و گذاشت كنار … مثل یه مرد شروع كرد كاسبی كردن و پول حلال خوردن … اما مگه گذاشتن … این نظام روزگاره … یعنی این روزگاره خاندایی … نزنی، می زننت … حالا داش فرمون كجاست ؟ … اون فاطی كه تو این دنیا آزارش به یه مورچه هم نرسیده بود كجاست؟ … همه دل خوشیش تو این دنیا ما بودیم و همه سرگرمیش اون رادیو .. الهی نور به قبرشون بباره … چقدر شبای ماه رمضون من و داش فرمون راه می افتادیم و میرفتیم، هر چی اون كاسبی كرده بود برای فقیر فقرا، سحری میخرید و پول افطاریشونو میداد … حالا چی شد؟ … سه تا بیمعرفت … سه تا از خدا بی خبر، مفت مفت اونا فرستادند زیر خاك … منم این كار و می كنم … منم میفرستمشون زیر خاك … تازه این اولیش بود … تو نمره … رو پاهام افتاده بود … نمیدونی چه التماسی میكرد، ننه … چشاش داشت از كاسه در میاومد خاندایی … میفهمی … چشاش داشت از كاسه در میاومد … اونارم وادار به التماس میكنم … حساب یك یك شونو می رسم … بدتون نیاد .. شما دیگه برا خودتون عمرتونو كردید … منم دو تا گیر كوچیك دارم … یكی اینكه به این ننه مشهدی قول دارم ببرمش مشهد زیارت … یكیم یه جوری مهرم و از دل اعظم بیارم بیرون .. فقط همین و همین … خیال میكنی چی میشه خاندایی … كسی از مردن ما ناراحت میشه؟ … نه ننه … سه دفعه كه آفتاب بیفته سر اون دیفال و سه دفعه كه اذون مغرب و بگن همه یادشون می ره كه ما چی بودیم و واسه چی مردیم … همینطور كه ما یادمون رفته … دیگه تو این دوره زمونه كسی حوصله داستان گوش كردنو نداره.»
قیصر : «من به دشمن خودم هم کلک نمیزنم چه برسه به تو!»
قیصر: «اَه خاندایی، تو آدمو مایوس میکنی. اگه قرار روزگاره که آدم پیر بشه دلش کوچیک بشه، ای خدا منو هیچ وقت پیر نکن چون حوصلهاش و ندارم.»
خاندایی: «تو چی میدونی! آدم هر چی پیرتر میشه به خدا نزدیکتر میشه. تو هنوز جوونی، داغی. از اون خون کیف میکنی. اما من نه! تو، تو یه بچهای.»
قیصر: «من بچهام، آره. من خیلیام بچهام. واسه اینه که هر کی تو گوشم بزنه میزنم تو گوشش. اما تو چی؟ تو دلت میخواد تو گوشت که بزنن بگی من پهلوونم. پهلوون هم باید افتاده باشه. تو گوشش که میزنن سرشو بندازه پایین از دیفال رد شه.»
قیصر
نویسنده وکارگردان: مسعود کیمیایی
تهیهکننده: عباس شباویز
موسیقی: اسفندیار منفردزاده
فیلمبردار و تدوین: مازیار پرتو
صدابردار: محمد محمدی
افکت، میکس: روبیک منصوری
عکس: امیر نادری
تیتراژ: عباس کیارستمی
نظرات شما عزیزان: